«101» وَ لَمّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ کِتابَ اللّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ
و هنگامی که فرستاده ای(چون پیامبر اسلام)از سوی خدا به سراغشان آمد که آنچه را با ایشان است(یعنی تورات)تصدیق می کند،گروهی از اهل کتاب،کتاب خدا را پشت سر افکندند،گویی اصلاً از آن خبر ندارند.
نکته ها:
* علمای یهود،پیش از بعثت پیامبر،مردم را به ظهور و دعوت آن حضرت بشارت می دادند ونشانه ها ومشخّصات او را بازگو می کردند.با نشانه هایی که در نزد دانشمندان یهود بود، آنان محمّد صلی الله علیه و آله را همچون فرزندان خویش می شناختند،ولی بعد از بعثت آن حضرت،در صدد انکار و کتمان آن نشانه ها برآمدند.
پیام ها:
1-در برخورد با مخالفان،باید انصاف مراعات شود.در آیه پیشین فرمود:اکثر آنان ایمان نمی آورند،تا حقّ اقلّیّت محفوظ بماند.در این آیه نیز می فرماید:
گروهی از آنان چنین اند،تا همه به یک چشم دیده نشوند. «نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ»
2-علمی که بدان عمل نشود همانند جهل است.به علمایی که علم خود را نادیده گرفته و حقایق را کتمان کردند می فرماید: «کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ»
و(یهود)آنچه(از افسون و سحر که)شیاطین(از جنّ وانس)در عصر سلیمان می خواندند، پیروی می کردند وسلیمان هرگز(دست به سحر نیالود و)کافر نشد ولکن شیاطین،کفر ورزیدند که به مردم سحر وجادو می آموختند و(نیز)از آنچه بر دو فرشته، هاروت وماروت،در شهر بابل نازل شده بود(پیروی نمودند.آنها سحر را(برای آشنایی به طرز ابطال آن) به مردم می آموختند.)وبه هیچ کس چیزی نمی آموختند،مگر اینکه قبلاً به او می گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم،(با بکار بستن سحر)کافر نشوید(واز این تعلمیات سوء استفاده نکنید،)ولی آنها از آن دو فرشته مطالبی را می آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند(نه اینکه از آن برای ابطال سحر استفاده کنند).ولی هیچگاه بدون خواست خدا،نمی توانند به کسی ضرر برسانند.آنها قسمت هایی را فرا می گرفتند که برای آنان زیان داشت و نفعی نداشت،و مسلّماً می دانستند هرکس خریدار اینگونه متاع باشد،بهره ای در آخرت نخواهد داشت وبه راستی خود را به بد چیزی فروختند،اگر می فهمیدند
نکته ها:
* آنچه از روایات استفاده می شود آن است که حضرت سلیمان علیه السلام برای جلوگیری از انحراف یا سوء استفاده،دستور داد اوراق ساحران را جمع آوری و نگهداری کنند.ولی گروهی به آن نوشته ها دست یافته و مشغول تعلیم و اشاعه سحر [1]در میان مردم شدند.آنان حتّی معجزات حضرت سلیمان را سحر معرّفی کرده و پیامبری او را منکر شدند.و برخی از بنی اسرائیل نیز به جای پیروی از تورات به سراغ سحر و جادو رفتند.این کار چنان شهرت و گسترش یافت که یهود زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز سلیمان را ساحری زبردست می دانستند و او را به عنوان پیامبر نمی شناختند!
این آیه،گناه و انحراف رها کردن تورات و پیروی از شیاطین سحرآموز را بیان می کند که یهود به جای تورات از آنچه شیاطین در زمان سلیمان بر مردم می خواندند،پیروی می کردند.آنان برای توجیه کار خویش،نسبت سحر به سلیمان نیز می دادند،در حالی که سلیمان مرد خدا بود و کارش معجزه،و شیاطین در جهت مخالف او و کارشان سحر بود.
علاوه بر آنچه گذشت،یهود از منبع دیگری نیز به سحر دست یافتند.بدین طریق که خداوند دو فرشته را به نام«هاروت»و«ماروت»به صورت انسان در شهر«بابل»[2]در میان
مردم قرار داد که روش ابطال و خنثی سازی سحر و جادو را به آنان بیاموزند.امّا برای اینکار لازم بود ابتدا آنان را با سحر آشنا سازند.چون انسان تا فرمول ترکیبی چیزی را نداند،نمی تواند آنرا خنثی نماید.لذا فرشته ها،ابتدا طریق سحر و سپس طریقه ابطال آن را می آموختند و قبل از آموزش با شاگردان خود شرط می کردند که از آن سوء استفاده نکنند ومی گفتند:این کار مایه ی فتنه و آزمایش است،مبادا در مسیر خلاف بکار گیرید.امّا یهود از آن آموزش سوء استفاده نموده و از آن برای مقاصد ناشایست بهره بردند و حتّی برای جدایی میان مرد و همسرش بکار گرفتند.
* قرآن در اینجا نکته ای را یادآور می شود که جای دقت و تأمل است.می فرماید:ساحر با داشتن علمِ سحر،از دایره ی قدرت الهی خارج نیست و بدون اراده ی خدا قادر به انجام کاری نیست و به کسی نمی تواند ضرری برساند،ولی از آنجایی که خداوند برای هر چیز اثری قرار داده است،سحر و جادو نیز می تواند اثرات سویی داشته باشد که از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویی و خانوادگی است
پیام ها:
1-در حکومت حقّ وزمامداری حاکم الهی نیز همه ی مردم اصلاح نمی شوند، گروهی کجروی می کنند. «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ»
2-شیاطین،در حکومت سلیمان نیز بیکار نمی نشینند و پی درپی القای سوء می کنند. «ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ»
3-حکومت،با نبوّت منافات ندارد.برخی انبیا حکومت داشته اند. «مُلْکِ سُلَیْمانَ»
4-ساحران برای مقدّس جلوه دادن و توجیه کار خود،سلیمان را نیز ساحر معرّفی می کردند. «وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ»
5-خداوند،از مقام انبیا در برابر تهمت دیگران دفاع می کند. «وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ»
6-تعلیم وتعلّم واِعمال سحر،در ردیف کفر است. [3]«کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النّاسَ السِّحْرَ»
7-برای مقابله با علوم مضرّ وعقاید انحرافی،آگاهی صالحان از آنها لازم است.
«ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ»
8-در مقام تعلیم،معلّم باید نسبت به کاربردهای منفی علوم هشدار دهد. «وَ ما یُعَلِّمانِ... حَتّی یَقُولا... فَلا تَکْفُرْ»
9-انسان در بین دو آموزش قرار داد:هم وساوس شیطانی؛ «یُعَلِّمُونَ النّاسَ السِّحْرَ» و هم الهامات الهی. «وَ ما یُعَلِّمانِ»
10-فرشتگان نیز می توانند معلّم انسان ها شوند. «ما یُعَلِّمانِ... حَتّی یَقُولا»
11-گاهی علم ودانش،وسیله آزمایش است. «إِنَّما نَحْنُ فِتْنَهٌ»
12-تفرقه انداختن میان زن و شوهر،کاری شیاطینی ودر حدّ کفراست. «فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ...»
13-دانش وآموزش همیشه مفید نیست،گاهی مضرّ و زیان آور نیز می باشد. «یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ»
14-سحر وجادو واقعیّت دارد ودر زندگی انسان مؤثّر است. «یُفَرِّقُونَ بِهِ...»
15-ساحر دست به کارهایی می زند،ولی تمام تأثیر و تأثرات زیر نظر خداست.
می توان از طریق پناه بردن به خداوند و استعاذه و توکّل و دعا و صدقه از توطئه ها نجات یافت. «وَ ما هُمْ بِضارِّینَ»
16-ساحران شاید به پول و شهرتی برسند،ولی در قیامت بهره ای ندارند. «ما لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلاقٍ»
17-کسی که به سراغ تفرقه اندازی و سحر می رود،انسانیّت خود را از دست می دهد. «لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ»
و اگر آنها ایمان آورده وپرهیزکار شده بودند،قطعاً پاداشی که نزد خداست برای آنان بهتر بود،اگر آگاهی داشتند.
نکته ها:
* «تقوی»تنها به معنای پرهیز از بدی ها نیست،بلکه به معنای مراقبت و تحفّظ درباره ی خوبی ها نیز هست.مثلاً در جمله ی «فَاتَّقُوا النّارَ» به معنی حفاظت و خودنگهداری از آتش، و در جمله ی «اتَّقُوا اللّهَ» به معنی مراقبت درباره ی اوامر و نواهی الهی است. چنانکه در آیه«اتقوا الله و...الارحام»یعنی نسبت به فامیل و خویشان تحفّظ داشته باش.
* امام صادق علیه السلام در جواب سؤال از تقوا فرمودند:تقوا همچون مراقبت هنگام عبور از منطقه تیغ زار و پرخار و خاشاک است.
پیام ها:
1-ایمان به تنهایی کافی نیست،تقوا و مراقبت لازم است. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا»
2-پاداش های الهی،قطعی است.حرف«ل»در «لَمَثُوبَهٌ»
3-پاداش های الهی،از هر چیز بهتر است.به دنبال کلمه«خیر»چیزی نیامده که این نشانه ی برتری مطلق است،نه نسبی.
ای کسانی که ایمان آورده اید!(به پیامبر)نگویید:«راعِنا»مراعاتمان کن، بلکه بگویید: «انظرنا»ما را در نظر بگیر،و(این توصیه را)بشنوید و برای کافران عذاب دردناکی است.
نکته ها:
* برخی از مسلمانان برای اینکه سخنان پیامبر را خوب درک کنند، درخواست می کردند که آن حضرت با تأنّی و رعایت حال آنان سخن بگوید.این تقاضا را با کلمه «راعِنا» می گفتند.
یعنی مراعاتمان کن.ولی چون این تعبیر در عرف یهود،نوعی دشنام تلقی می شد، [4]آیه نازل شد که بجای «راعِنا» بگویید: «انْظُرْنا» تا دشمن سوء استفاده نکند.
* این اوّلین آیه از آغاز قرآن است که با خطاب: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع می شود.و از این به بعد بیش از هشتاد مورد وجود دارد که با همین خطاب آمده است.
پیام ها:
1-توجّه به انعکاس حرف ها داشته باشید. «لا تَقُولُوا راعِنا...» ممکن است افرادی با حسن نیّت سخن بگویند،ولی باید بازتاب آنرا نیز در نظر داشته باشند.
2-دشمن،تمام حرکات وحتّی کلمات ما را زیر نظر دارد واز هر فرصتی که بتواند می خواهد بهره برده وضربه بزند. «لا تَقُولُوا راعِنا...»
3-اسلام،به انتخاب واژه های مناسب،بیان سنجیده ونحوه ی طرح و ارائه مطلب توجّه دارد. «وَ قُولُوا انْظُرْنا»
4-باید در سخن گفتن با بزرگان ومعلّم،ادب در گفتار رعایت شود. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا...»
5-اگر دیگران را سفارش به مراعات ادب می کنیم،باید ابتدا خودمان در سخن با مردم،رعایت ادب را بکنیم. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» خطاب محترمانه است.
6-اگر از چیزی نهی می شود،بهتر است جایگزین مناسب آن معرّفی شود.
«لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا»
نظرات شما عزیزان: